- مرده خوار
- مرده خور، مردارخوار
معنی مرده خوار - جستجوی لغت در جدول جو
- مرده خوار
- آنکه مرده حورد آنکه لاشه خورد، آنکه از قبل مراسم کفن و دفن و عزداری مردگان ارتزاق کند
- مرده خوار ((~. خا))
- لاشخور، کسی که برای خوردن غذا در مراسم ختم و عزاداری شرکت می کند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل و شغل مرده خوار مرده خوری
آنکه از گوشت آدمی تغذیه کند آدم خور: ... و آنجا که در شاهوار است نهنگ مردم خوار است
آدم خوار، موجود وحشی که گوشت انسان را بخورد، مردم خوار، ستمکار
مانندمرده همچون میت: خمش کن مرده وار ای دل، ازیرا بهستی متهم مازین زبانیم. (دیوان کبیر)
آنکه مرده حورد آنکه لاشه خورد، آنکه از قبل مراسم کفن و دفن و عزداری مردگان ارتزاق کند
کسی که از طریق برگزاری مراسم کفن ودفن و عزای اموات ارتزاق کند
اندوه خوار
آنکه چیزهای گندیده و فاسد بخورد
آنکه وقت و بی وقت هرجور خوردنی ای بخورد
جانوری که گوشت حیوانات مرده را بخورد، لاشخور
کرکس، پرنده ای درشت با منقار قوی، گردن بدون پر، بال های بلند و دید قوی که معمولاً از لاشۀ جانوران تغذیه می کند، ورکاک، نسر، دژکاک، دال، دالمن، شیرگنجشک، لاشخور، کلمرغ
کرکس، پرنده ای درشت با منقار قوی، گردن بدون پر، بال های بلند و دید قوی که معمولاً از لاشۀ جانوران تغذیه می کند، ورکاک، نسر، دژکاک، دال، دالمن، شیرگنجشک، لاشخور، کلمرغ
کسی که چیز های بدبو و پست (مانند شکنبه روده و غیره) خورد
عمل و شغل مرده خوار مرده خوری
تغذیه از گوشت آدمی آدم خوری
پستانداریست ازراسته بی دندانان که دارای زبانی طویل و کرمی شکل و پوزه ای باریک و دراز میباشد. این جانور مخصوص نواحی گرم آمریکای جنوبی است و منحصرا از مورچه تغذیه میکند. دهانش فاقد دندان است و زبان دراز و چسبناک خود را در لانه های مورچه فرو میکند و پس از آنکه تعدادی مورچه بزبانش چسبیدند با حرص و ولع آنهارا می بلعد. این حیوان نسبه عظیم الجثه است و طول بدنش از ابتدای سر تا انتهای دمش بالغ بر 2 متر میشود و دارای دمی دراز و پر مو است
حیواناتی که خوراک آنها میوه است
((~. خا))
فرهنگ فارسی معین
آن که با استفاده از تصاویر و شمایل و با اشاره به آن ها به نقل داستان های حماسی یا دینی می پردازد
((~. خا))
فرهنگ فارسی معین
پستانداری است از راسته بی دندانان که دارای زبانی طویل و کرمی شکل و پوزه ای باریک و دراز می باشد
پستانداری با پوزۀ دراز و زبانی چسبناک که مورچه ها و موریانه ها را با زبان خود شکار می کند
کسی که به دلیل آوردن مژده خواهان مژدگانی است، کنایه از جاسوس
فقیر تهی دست، دون فرومایه، ارض زمین
کسی که مردگان را غسل می دهد، غسال
کسی که شغلش شستشو و غسل دادن مردگان است
مرده شوی، کسی که شغلش شستشو و غسل دادن مردگان است